موجب علتموجب علت به پذیرش علت قیاس مستدل بدون قبول حکم استنتاجی گفته می شود و از مبطلات علت قیاس می باشد. ۱ - تعریفموجب علت، عبارت است از پذیرش استدلال مستدل از ناحیه معترض، به گونهای که اختلاف آن دو در حکم برطرف نمیگردد؛ به این بیان که معترض به او میگوید: استدلال را قبول دارم، اما این تمام مطلب نیست، بلکه علتهای دیگری در مسئله وجود دارد که اگر به آنها توجه شود، مشخص میگردد که لازمه این استدلال، چنین حکمی نیست. ۱.۱ - بیان دیگربه بیان دیگر، معترض، مقتضای دلیل مستدل را میپذیرد، اما به او اعلام میکند که حکم مورد اختلاف، لازمه چنین دلیلی نیست. ۱.۲ - مثال« شافعی » معتقد است قتل با آلت مثقّل (وسیله سنگین) مانند قتل با آلت محدّد (وسیله تیز و برنده) است، از این رو حکم وجوب قصاص بر آن نیز بار میشود، زیرا هر دو، وسیله قتل میباشد و اختلاف در وسیله قتل موجب اختلاف حکم نمیشود. « حنفی » در اعتراض به او میگوید: قبول است که اختلاف در وسیله قتل، موجب اختلاف در حکم نمیشود، اما عدم اختلاف از این جهت، دلیل بر عدم اختلاف آن دو در جهات دیگر نیست. [۱]
اصول الفقه، زهیرالمالکی، محمد ابوالنور، ج۴، ص۱۴۲.
[۲]
المعتمد فی اصول الفقه، ابو الحسین بصری، محمد بن علی، ج۲، ص۲۸۱.
[۳]
الابهاج فی شرح المنهاج، سبکی، علی بن عبد الکافی، ج۳، ص۱۳۱.
[۴]
تقنین اصول الفقه، عبدالبر، محمد زکی، ص۸۲.
[۶]
المحصول فی علم اصول الفقه، فخر رازی، محمد بن عمر، ج۵، ص (۲۷۰-۲۶۹).
۲ - پانویس
۳ - منبعفرهنگنامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۸۱۶، برگرفته از مقاله «موجب علت». ردههای این صفحه : مبطلات علت
|